آغاز سفر براي اداي حَجَّه الوداع در پايان ذيقعده سال دهم هجري
خداوند چنين خواسته بود که ثمرات دعوتي را که آنحضرت بيست و اندي سال در راه بارور کردن نهال آن رنجهاي گوناگون را بر خويشتن هموار گردانيده بودند، به رسولگرامي خويش نشان بدهد. نبياکرم -صلى الله عليه وسلم- در اطراف مکه با افراد و نمايندگان قبايل مختلف عرب نشست و برخاست داشته باشند، و آنان از آنحضرت احکام دين و معارف اسلام را فراگيرند، و از آنان گواهي بگيرد که نسبت به اداي امانت الهي کوتاهي نکرده، و رسالت خداوند را تبليغ فرموده، و از مراتب خيرخواهي نسبت به امت خويش فروگذار نکرده است.
پيامبر بزرگ اسلام اعلام کردند که قصد اداي اين حجّ پربرکت و پرآوازه را دارند. جمعيت انبوهي وارد مدينه شدند، و همگي آنان خواستار آن بودند که در اين سفر حج به رسولخدا -صلى الله عليه وسلم- اقتدا کنند[1]. روز شنبه، پنج روز مانده به پايان ماه ذيقعده، نبياکرم -صلى الله عليه وسلم- آماده سفر شدند[2].
انگيزة اين سفر
کار دعوت و ابلاغ رسالت به پايان رسيده بود، و جامعهاي نوين بر پاية اثبات اُلوهيت خداي يکتاي بيهمتا و نفي اُلوهيت ديگر خدايان تأسيس شده بود، و مباني نبوت حضرت ختمي مرتبت و رسالت خاتمالنبيين استوار گرديده بود، و گويي هاتفي از درون قلب رسولخدا -صلى الله عليه وسلم- ايشان را ندا درميداد و يادآوري ميکرد که دوران اقامت آنحضرت در عالَم دنيا نزديک است به پايان برسد؛ چنانکه وقتي معاذ را – در سال دهم هجرت- ميخواستند به يمن اعزام کنند، ضمن سخنانشان به وي گفتند:
(يا معاذ، إنک عسى أن لا تلقاني بعد عامي هذا، ولعلک أن تمر بمسجدي هذا وقبري).
«اي معاذ، تو چه بسا پس از امسال ديگر مرا ملاقات نکني، و شايد وقتي از اينجا بگذري آرامگاه مرا در کنار مسجدم بيابي!؟»
و معاذ از سوزِ دل در غم فراق رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- گريست.
جريان حجة الوداع، را در كتب سيره معتبر نظير «الرحيق المختوم» مي توانيد مطالعه فرماييد. جريان كامل آن در وقايع تاريخ اسلام در ماه ذيحجه بررسي خواهد شد.
ارسال یک نظر