Whois Mark Yahoo bot last visit powered by  Ybotvisit.com Seo Monitor islameonline4.blogspot.com/ 2011-02-06 monthly 0.5  free web counter Counter Powered by  RedCounter
dns failure

آيا معاويه ادعاى خلافت داشته است؟

Posted by محمد ۱۳۸۹ تیر ۱۴, دوشنبه


آيا معاويه ادعاى خلافت داشته است؟


معاويه رضی الله عنه نيز ادعاي خلافت نداشته است و هنگامي كه با علي رضی الله عنه جنگيد به اين خاطر نبوده كه او خليفه است و حتي خود را مستحق آن نيز ندانسته و اين امور در مورد او ثابت است. خود معاويه نيز براي كسي كه اين سؤال را از وي كرده اين مسئله را توضيح داده است. معاويه و اصحابش جنگ را بر علي و يارانش آغاز نكرده اند و برتري طلبي ننموده اند، بلكه علي رضی الله عنه و يارانش آن هنگام كه رأيشان بر اين قرار گرفت، زيرا اطاعت و بيعت كردنشان با علي واجب بود؛ چون نبايد مسلمين غير از يك خليفه داشته باشند و آنها نيز از اطاعت علي رضی الله عنه خارج و از اداي اين واجب امتناع نمودند و نيز اهل شوكت و قدرتند رأيشان بر اين قرار گرفت كه با آنها بجنگند تا اين واجب را ادا نمايند و اطاعت و جماعت حاصل آيد. طرف معاويه رضی الله عنه و اصحابش بر اين باور بودند كه اين امر بر آنها واجب نيست و اگر به اين خاطر كشته شوند مظلوم بوده اند، چون عثمان رضی الله عنه به اتفاق مسلمين به مظلومي كشته شد و قاتلانش نيز در لشكر علي رضی الله عنه بودند و قدرتشان نيز در آن لشكر غالب و ظاهر بود و اگر از اطاعت امتناع نكنيم بر ما ظلم مي‌كنند و بر عليه ما نيز تجاوز خواهند كرد، و براي علي نيز ممكن نيست كه تجاوز آنها را دفع كند، چنانكه نتوانست از عثمان رضی الله عنه نيز دفاع نمايد و بر ما واجب است كه با خليفه‌اي بيعت كنيم كه انصاف را در مورد ما رعايت كند و قادر به رعايت آن هم باشد.
افراد جاهلي در بين هر دو دستة مخالف موجود بودند كه ظن و گمان بد، نسبت به علي و عثمان داشتند كه

 لله تعالي عثمان و علي رضی الله عنما را از آن بري داشته است. ظن و گمانشان در مورد علي رضي الله عنه اين بود كه دستور به قتل عثمان صادر كرده است و علي س سوگند مي‌خورد در حاليكه بدون سوگند نيز علي صادق و راستگو است و حتي به كشتن عثمان هم ميل نداشته است، و اين مسئله بدون شك و ترديد در مورد علي معلوم و صحيح است، اما اين مسائل را افرادي از دوستداران و دشمنان علي شايع مي‌كردند. دوستدارانش از اين كار قصدشان طعنه زدن به عثمان بود به اينكه او مستحق كشتن بود و علي امر به كشتن وي صادر نموده است. و دشمنانش با اين كار مي‌خواستند به علي ايراد بگيرند كه او بر كشتن خليفه مظلوم و شهيد، قاتلان را ياور بوده است. چون صبر كرده و از او دفاع ننموده است و در دفاع از وي خون مسلماني ريخته نشده است. پس چگونه بايد او را اطاعت كرد؟!
 و نمونه هاي ديگر از اين مسائل كه منحرفين از طرفداران عثمانيه و علويه به آن دامن مي‌زدند و آن را سبب تحليل مسائل قرار مي‌دادند. اما هر دو دسته از طرفين به اين امر اقرار داشتند كه معاويه همتاي علي نيست و در صورت امكان خلافت علي، جايز نمي‌دانستند ديگري خليفه باشد. چون فضيلت و سبقت علي در اسلام، علم، دين، شجاعت و ديگر فضائل او بر همگان آشكار و معلوم بود، چنانكه فضائل ديگر برادرانش چون ابوبكر ، عمر و عثمان و بقية اصحاب رضی الله عنهم آشكار بود و از اهل شورا غير از او و سعد بن ابي وقاص كسي نمانده بود. سعد نيز اين امر را ترك نموده و اين امر منحصر در عثمان و علي بود و آن هنگام نيز كه عثمان وفات نمود فرد معيني جز علي براي اين امر باقي نمانده بود. و تنها شر و فتنه به سبب قتل عثمان روي داد كه اين امر باعث قوت گرفتن اهل ظلم و عدوان، و ضعف اهل علم و ايمان گرديد، تا جايي كه اين تفرقه و اختلاف به جايي رسيد كه اطاعت كردن از ديگري بهتر از اطاعت كردن از وي شد و به خاطر همين مسائل است كه الله تعالي به جماعت و ائتلاف امر مي‌كند و از تفرقه و اختلاف نهي مي‌نمايد. در همين مورد گفته اند: «ما يكرهون في الجماعة خير مما يجمعون من الفرقة» «آنچه در جماعت موجب ناخرسندي است از آنچه در تفرقه موجب خرسندي است بهتر است».
                                                                                                                                               (اقتباس كتاب/ الله الله اصحابى)

0 comments

ارسال یک نظر